سلام ببخشید میشه یک انشا طولانی درباره شنیدن صدای اذان در هنگام صحر ماه مبارک رمضان (باشیوه گوش بدهیم بنویسیم) بهم بدین ممنون تاج میدم
سلام
کسی انشا درمورد (بیمه تامین اجتماعی) داره ؟؟
از گوگل نباشه
فکر کنم ص ۹۲ میشه
بچه ها برای امتحان نگارش باید چکار کنم ۲۰ بگیرم؟
سلام بچه ها به کیا برنامه امتحاني دادند هر کی برنامه امتحانی داره بفرسته تاج ميدم
مرسی
بچههابیشتربرای امتحانترمدومنگارشازکجایکتابمیاد؟؟
لطفا زود جواب بدید
سلام دوستان عزیز صفحه 92 و 93 نگارش میخوام فقط روی گوگل نباشه
اولین نفر تاج میدم
سلام رفقا
حکایت نگاری صفحه ی۹۵
اگه میشه بفرستین:)♡
سلام انشا صفحه ۹۲ هرکی نوشته عکسشو واضح بفرسته ممنون از گوگل نباشه لطفا تاج میدم 😍
بچه ها انشای صفحه ۹۲رو میخام هرکی که خوش خط نوشته بود و قشنگ بود و از نت نبود =تاج🌸
از نت نباشه هاااا از گام به گامم نباشه
سلام ببخشید میشه درباره این نقاشی یک انشا بهم بدین ممنون
انشا صفحه ۸۳ از گوگل نباشه تاج میدم
دوستان سلام
لطفا یک انشاء درباره موضوع مهمان حبیب خداست بنویسید؟؟
لطفا سریع
دوستان سلام وقتتون بخیر
اگه میشه برای من درباره موضوع مهمان حبیب خداست یه انشاء بنویسید برام بفرستید؟؟
ممنون میشم فقط سریع
سلام ببینید این انشایی که نوشتم خوبه یا نه اگه مشکلی داشت بگین: ( برای صفحه ۹۲ هست)
هر روز که از خواب برمی خیزیم تا لحظه ای که در بستر بازمیگردیم، خطرات و حوادث متفاوتی در کمین ما هستند که عقل سالم حکم میکند در هنگام سلامتی، برای روز های سختی چاره ای بیندیشیم.
بیشتر حوادث و آسیب هایی که افراد گرفتار آنها میشوند در شغل های آنهاست. در همهی شغل ها خطرات و مشکلاتی وجود دارد که جان آنها را تهدید میکند.
مثلا کسانی که در کارخانه کار میکنند با دستگاه های مختلفی سر و کار دارند و یک لحظه غفلت موجب آس
سلام دوستان ببخشید میخواستم بدونم این داستان که من مینویسم خوبه 🤔.؟بنام خدا. روزها وشب ها همیجوری به آرامی سپی می شد تا این که در خانه ما زنگ خورد مامانم گفت دخترم درو باز کن درو باز کردم یکی بود بابام رو می خواست گفت بابام اینجا نیست گفت مشکلی نیست بیا برگه هارو ببر بده بابات گفتم باشه. یه چند لحظه صبر کنید آمدم دررو که وا کردم.......
سلام دوستان کسی انشا درباره اینکه چه چیزی در چشمان مادرم میبینم اگه داره بفرسته فرقی نداره کم با زیادی فقط خودش نوشته باشه معرکه هم به همه میدم
سلام هر کسی می تونه این بازنویسی کند تاج میدم سوال غیر درسی است
توانگرزادهای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده؟!
درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود.
سلام ؛میشه انشا صفحه ۹۲ رو بگین از گوگل نباشه از خودتون باشه اگه کسی نوشته خودش بهم بگه👩🏻🦯